شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد

به گزارش وبلاگ عکسفا، خبرگزاری مهر/ این خبر پیرامون شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد، برای شما نگارش شده است.

شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد

داستان چیست؟

سارا فرجی که به تازگی سفری به مهدیشهر داشته، نحوه روبرو اش با عمارت تاریخی ابراهیم خان را تشریح می کند:

در راستا فینسک به روستاهای چالم و شلی بودیم که در سمت چپمان بنای کاهلگی زیبایی نظرمان را جلب کرد، هرکسی یک حدس راجع به آن زد که چیست، یکی می گفت ساختمان مخروبه است، دیگری می گفت خانه تاریخی یکی از خوانین منطقه است، یکی گفت بیشتر شبیه باغ است ولی خب به هرروی از آن گذشتیم و به راستا ادامه دادیم؛ موقع برگشت از مقصد به سمت فینسک باز هم همان بنا با پنجره های کاهگلی زیبایش نظرمان را جلب کرد و انگار این بار صدایمان کرد که به دیدنش برویم، خروجی روستایی که ملاده نام داشت و آن بنا همانجا بود را داخل رفتیم از همان ابتدا مشخص بود که این روستای تاریخی، با هویت و حاصلخیز است چون پر از درخت های گردو، آلو، هلو و گیلاس بود.

از دوپسر بچه کوچک ساکن روستا پرسیدیم چطور می توانیم برویم آن بنا که به نظر تاریخی می رسد، راهنمایی کردند و به سمتش حرکت کردیم. وارد کوچه ای شدیم که دو بنا شبیه هم، روبروی یکدیگر قرار داشتند؛ یکی شأن همان بود که ما در جاده دیده بودیم و دیگری هم بنای دیگری شبیه آن با این تفاوت که در یکی باز بود و تعداد زیادی ماشین جلوی ان قرار داشت دیگری درش بسته و خلوت بود. وارد که شدیم سمت راستمان باغی بود که مسافران زیادی در آن مشغول شستن ظرف و ظروف خود بودند و تعداد دیگری هم مشغول آماده کردن آتش برای قلیان نوبت عصر.

اول فکر کردیم اشتباهی آمدیم، از مردی که داخل یکی از طاقی های بنا چمباتمه زده بود پرسیدیم ما برای دیدن فلان خانه ای که در جاده دیدیم آمدیم. گفت بله درست است و یک جوانک را صدا زد تا ما را راهنمایی کند. تا به سمت ما آمد پرسید: برای اقامت آمده اید؟ گفتیم: خیر برای بازدید از بنا. گفت نفری سه هزارتومان بدهید. پول را دادیم ولی فیش یا رسیدی که مربوط به مجموعه باشد دریافت نکردیم. ما که قصد دیدن آنجا را داشتیم، آن هم به هرشکل سر این چیزها چانه نزدیم.

از او پرسیدیم اینجا ثبت ملی شده؟ گفت بله ولی چهار دانگ آن برای میراث فرهنگی و دو دنگ دیگرش شخصی است که من آن دو دانگ شخصی را برای اقامت شبی 150 هزار تومان اجاره می دهم. از او خواستیم که کمی درباره بنا برایمان بگوید که فقط به گفتن اینکه نام اینجا عمارت ابراهیم خان از خان های بزرگ روستای ملاده است بسنده کرد و ما را به حال خودمان گذاشت. از پله های بنا که جنس چوبی و کهنه ای داشتند با احتیاط بالا ر فتیم هر قسمت این بنا شگفت زده کرد ولی در تمام طول بازدید صحنه ای که مسافرین مشغول شست و شو، آماده کردن زغال برای قلیان و بازی در حیاط بودند از جلوی چشممان کنار نمی رفت.

وقتی بازدید بنا تمام شد ما را دعوت به دیدن اتاقی به نام اتاق فرشته کرد که قفل بود و کلیدش هم دست خودش. اتاقی که تمام سقف آن نقاشی های قدیمی و آینه کاری بود و معلوم بود که در زمان خودش برو و بیایی داشته واز جمله اتاق های ویژه برای صاحب خانه بوده است. از او خواستیم که اجازه دهد کمی در باغ قدم بزنیم. وارد باغ شدیم، همان محوطه ای که در آن زمان بیشتر شبیه چمنزارهای کنار اتوبان تهران در سیزده بدر بود. بعد از گذر از این منظره به عمارت کلاه فرنگی یا قراولخانه این عمارت رفتیم و از آن بالا منظره کلی از این عمارت تاریخی و زیبا که براثر بی توجهی تقریباً چیزی از آن نمانده و از باقی مانده آن هم درست مراقبت نمی شود نگاهی انداختیم.

از پله های چوبی و بی جان این بنا که فاکتور بگیریم، بخش های زیادی از نقاشی های دیوار و سقف ریخته بودند و هیچ توجهی به آنها نشده بود تنها کاری که در این ساختمان شده بود، سفیدکاری برخی دیوارها بود که حتی نمی توان نامش را نقاشی کردن دیوار گذاشت چه برسد به بازسازی. خلاصه پس از بازدید این بنا با یک دنیا تأسف از آنجا خارج شدیم و به سمت بنای روبرویی رفتیم که متوجه شدیم آن بنا هم تاریخی ولی شخصی است و در فهرست میراث ملی ثبت نشده است. فردی که در آنجا ساکن بود گفت سالها پیش پدرم در این عمارت کار می کرد و چون صاحبانش ایران نیستند اینجا را به ما سپردند و این ملک شخصی است و سابقه و تاریخش هم از عمارت ابراهیم خان بسیار کمتر است. اگرچه خیلی ها به اشتباه این ملک را عمارت ابراهیم خان می دانند و معرفی می کنند.

پس از برگشت از سفر کنجکاو شدم، بیشتر راجع به این بنا بدانم، این شد که سراغ اطلاعاتی درباره آن رفتم و متوجه شدم که عمارت تاریخی ابراهیم خان که بسیاری آن را با نام شکارگاه ملاده می شناسند، در سال 1249 هجری شمسی توسط ابراهیم خان سالار افخم در میان باغی بزرگ ساخته شده است. ابراهیم خان در آن زمان حاکم دودانگه بود و این خانه را برای اسکان خود و خانواده اش ساخت، اما پس از مرگ او و کشته شدن فرزندش، خاندان او از این محل کوچ کرده و خانه ابراهیم خان به صورت غیر مسکونی تا زمان حاضر باقی مانده است. عمارت تاریخی ابراهیم خان در 22 آبان 1362 با شماره 1646 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

نکته ای که الان در اینجا مطرح است اینکه چطور اثری که توسط میراث فرهنگی ثبت ملی شده است اینگونه به حال خود رها شده و فردی با ادعای اینکه دو دانگ از مجموعه شخصی است اقدام به انجام هر عملی در این محل می کند و شان یک اثر تاریخی را حفظ نمی کند؟

نکته دیگر اینکه حتی اگر این مجوز صحیح باشد و آن فرد مالک دو دانگ از این بنا باشد، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بعنوان متولی حوزه گردشگری نباید نظارتی بر اجاره دادن چنین بنای تاریخی کند؟ صرف اینکه چند تخت فلزی شبیه سربازخانه ها در یک اتاق که بخشی از یک عمارت تاریخی است گذاشته و یک سرویس بهداشتی نامناسب در حیاط آن ساخته شود، برای پذیرش مسافر و گردشگر کافیست؟

هزینه ای که برای بازدید از این مکان گرفته می شود چگونه مشخص شده و چرا هیچ راهنما یا سازوکاری برای تهیه بلیت این بنا در نظر گرفته نمی شود؟

در خبرها پیرامون شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد خواندم که رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مهدیشهر سال 1396 خبر از بازسازی این بنا داده بود، درحالیکه نشانی از بازسازی در این بنا دیده نمی شد و همان مالک دو دانگ از این بنا از اینکه این آثار ملی به حال خودش رها شده، ناراضی بود.

منبع: همگردی

به "شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شکارگاهی تاریخی و دیدنی که شکار بی تدبیری ها شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید